اسرا جوناسرا جون، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

اسرا همه دنیای مامان

بدون عنوان

«فرزند عزیزم، آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی، اگر هنگام غذا خوردن لباس‌هایم را کثیف کردم یا نتوانستم لباس‌هایم را بپوشم، اگر صحبت‌هایم تکراری و خسته‌کننده بود، صبورباش و درکم کن. به یاد بیاور وقتی تو کوچک بودی، من مجبور می‌شدم روزی چندبار لباس‌هایت را عوض کنم. برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور می‌شدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم... فرزند عزیزم، وقتی نمی‌خواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن. وقتی بی‌خبر از پیشرفت‌های دنیای امروز سوالاتی می‌پرسم، با تمسخر به من نگاه نکن.وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه‌ام یاری نمی‌کند، فرصت بده و عصبانی نشو.وق...
27 آذر 1390

خیلی وقته برات چیزی ننوشتم

سلام دختر ماهم خیلی وقته برات چیزی ننوشتم چون خیلی مشغولم خیلی هم خسته اسرا جون اصلا دوست ندارم بزرگ بشی دوست دارم همیشه و همیشه توی این سن بمونی با بزرگ شدن تو احساس تنهایی می کنم همش به این فکر میکنم بزرگ بشی بری مدرسه و بعد دانشگاه خیلی بینمون فاصله میوفته من این فاصله ها رو دوست ندارم نمی دونم اون موقع که این مطالب رو بخونی چند سالته ولی هیچ موقع به بزرگترهات بی احترامی نکن و بهشون احترام بذار چون خیلی زمونه بدی شده و بچه ها اصلا حرمت بزرگترها رو نگه نمیدارن الان که من دارم برات مینویسم اسرای مامان ٢ ساله و ٥ ماهشه دیگه کامل حرف میزنه همه از شیرین زبونیات خوششون میاد و مامانی آمنه اگه یک روز نبینتت مریض میشه و گریه میکنه مامانی آمنه ...
27 آذر 1390
1